منتظر برای پیمودن راه طولانی انتظار تا ظهور نیازمند بصیرت است
تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۲۲۱۴۲
خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه- زینب حسینی روش: امروز ۱۵ شعبان المعظم سالروز ولادت امام مهدی عجل الله فرجه الشریف است. بر همین اساس برای آشنایی بیشتر با دلایل ضرورت اعتقاد به مهدویت و خصوصیات منتظران ظهور با حجت الاسلام نصوری معاون آموزش و پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) به گفتوگو پرداختیم که در ادامه حاصل آن تقدیم میشود:
*ابتدا از ضرورت اعتقاد به مهدویت بفرمایید:
امام هادی علیه السلام میفرمایند امام بعد از من فرزندم حسن است و پس از آن پسرش قائم خواهد بود آنکه زمین را پر از عدل و داد میکند آن گونه که پر از جور و ستم شده باشد؛ اعتقاد به مهدویت و منجی آخر زمان در همه ادیان وجود دارد لیکن در اسلام این عقیده به وضوح و شفافیت بیشتری مطرح است و مشخصات آن مصلح جهانی نیز به دقت بیان شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ویژگی عدالتگستری در سطح جهان که برای حضرت مهدی (عج) مطرح است در روایات فراوانی آمده است و این مژده مستضعفان را به آیندهای روشن و امید بخش برای بشریت ستمدیده دلگرم و امیدوار میسازد.
*منتظران واقعی حضرت چه خصوصیاتی دارند؟
اوج کمال انسان در بندگی و خاکساری در پیشگاه خداوند است. پیامبران و امامان که برترین انسانها بودند بیش از دیگران اهل نیایش و تهجد و شب زنده داری بودند. پیروان راستی خط انبیا نیز باید اینگونه باشند منتظران واقعی امام زمان هم باید از این روحیه و اعمال برخوردار باشند تا محبوب خداوند و رسول و امام زمان قرار گیرند چرا که مولایشان نیز چنین است. امام صادق در اوصاف یاران امام زمان میفرماید آنان شب زنده دارند، در نمازشان زمزمهای دارند همچون صدای زنبوران در کندوها، شبها به عبادت میایستند و روزها سوار بر اسبها دنبال جهاد و تلاش هستند آنان زاهدان شب و شیران روز هستند. این اوصاف در مردان الهی دیده میشود امام علی نمونه بارز این صفات است. امام ما هم که اهل دعا و تهجد و اشک و آه شبانه و تلاش روزانه بودند ما نیز باید چنین باشیم. سیره عبادی پیامبر و ائمه اطهار آکنده از عبادتها و نمازها و سجدهای طولانی و قنوتهای بلند است عبادت با حال خضوع و خشوع و به دور از کسالت و بی حالی و خالی از ربا و خودنمایی انسان را محبوب خدا میکند.
امام علی میفرماید هرگاه خداوند بندهای را دوست داشته باشد عبادت نیکو را به او الهام میکند؛ و از پیامبر نقل شده برترین مردم کسی است که به عبادت عشق بورزد و عبادت را قلبا دوست داشته باشد…؛ کسی دوستدار عبادت میشود که به خدا و قیامت عشق بورزد و با معرفت و محبتی که نسبت به خدا دارد از عبادت خویش لذت ببرد و شب از بستر خود برخیزند و در حالی که دیگران در خواب هستند او به درگاه خدا بایستد و نماز بخواند. منتظران واقعی امام زمان چنین هستند.
*توجه به امکان پرورش و شکوفایی کمال گرایانه انسان در پرتوی رشد جامع فکری و اخلاقی مهم است این نگرش میتواند برای همه جوامع و همه اعصار کاربردی باشد، بعد کامل این رویکرد در دوران ظهور منجی جلوه خواهد داشت؛ لطفاً از ضرورت بصیرت اخلاقی در عصر ظهور بفرمائید:
اگر انسان از بصیرت اخلاقی و تعلیم و تربیت متعالی و صحیح برخوردار باشد میتواند جامعه را به سوی کمالات انسانی و الهی سوق دهد و افراد جامعه را از هلاک شدن نجات دهد و جامعه را به وجود آورد که الگوی جوامع دیگر قرار گیرد این بصیرت اخلاقی در سایه تربیت اخلاقی و رشد و شکوفایی خرد انسانی حاصل میشود.
هدف از تربیت اخلاقی دعوت مردم به اخلاق و فضیلت گرایی و تزکیه نفس از رذائل است. هدف این است که انسان خود را اداره کند، تمایلات نفسانی را تحت کنترل در آورد و از آنچه غیر اخلاقی است دوری کند. در برنامههای تربیتی متعالی به رشد اخلاقی انسان سخت توجه شده و در واقع تعلیم و تربیت جز تربیت اخلاقی شمرده شده و قرآن کریم بر این رسالت خطیر تاکید کرده است. این بدان جهت است که بزرگترین دشمن آدمی نفس اوست زیرا این دشمن به مرکز فرماندهی و هدایت انسان یعنی عقل او دسترسی دارد و پایتخت این مرکز زندگی جاودانه او را در معرض تباهی و شقاوت قرار میدهد و به خسران و زیان همیشگی گرفتار میسازد.
نخستین گام برای رهایی از این وضعیت گشودن زنجیرهاست که دست و پای عقل را بسته است این فرآیند آزاد سازی عقل، تزکیه نفس است و نتیجه آن بصیرت اخلاقی است.
*با توجه به آیات و روایات سرچشمه تمامی رذائل اخلاقی و گناهان چیست؟
پیروی از هوای نفس، جهل، دلبستگی به دنیا، تبعیت از شیطان و کفر و نفاق ریشه همه رذائل است. در روایت است از هوای نفس پیروی نکنید تا از حق منحرف نشوید؛ از جمله ویژگیهای انسان تربیت پذیری اوست در واقع اساس بعثت پیامبران تربیت انسان بوده است پس باید این قابلیت در انسان وجود داشته باشد تا خداوند انبیا را برای پرورش آن مبعوث کند.
طرح و برنامهای که در اسلام برای تعلیم و تربیت و رشد انسان ارائه میشود برنامهای است جامع و عملی که آفریدگار جهان برای وی تنظیم کرده است و پیامآوران خدا مبلغ و مجری آن هستند. راهبردهای اسلام برای انسان سازی و جامعه سازی در میدان عمل و آزمون قرین موفقیت بوده و میتواند برای بشریت ره توشه سعادت باشد. رمز این کامیابی تربیتی توجه اسلام به همه ابعاد انسان به خصوص بعد روحی و عقلی اوست. این برنامه از سوی خداوند متعال و به وسیله پیامبر ابلاغ شده و به دست امام زمان به طور کامل تحقق مییابد.
البته نظام تربیتی با فرض واقعبینانه بودن هرگاه فاقد برنامه علمی و ضمانت اجرایی باشد در میدان عمل ناکام خواهد ماند، به ویژه در مسائلی که با عواطف و انسان سر و کار دارد و در نتیجه به تعداد درونی کشیده میشود. پشتوانه نظام تربیتی اسلام ایمان و حب خدا و عالم خوف و رجا و عمل صالح است که مؤمن را از روی معرفت و عشق به حق و… انجام میدهد و در این میان عبادات از نقش مداوم و مؤثری در تکمیل و تهذیب نفوس برخوردارند. در این نظام واقعبینانه رشد فکری و عقلی انسان در کنار تزکیه و تهذیب نفس جایگاه ویژهای دارد.
برای دستیابی به این رشد و بالندگی معنوی و عقلی در روایات و منابع معتبر دینی سازوکارها و مکانیسمهای بیان شده و عصر ظهور دوران شکوفایی و تعالی انسان در همه زمینه دانسته شده است.
*داشتن بصیرت در دین در عصر غیبت چه جایگاهی دارد؟
منتظر برای پیمودن راه طولانی انتظار تا ظهور نیازمند بصیرت است یعنی منتظر باید بینش عمل در مسائل فکری و اجتماعی داشته باشد تا فریب نخورد و باطل را به جای حق نپذیرد و همچنین مورد سو استفاده دشمنان قرار نگیرد و دچار فتنههای اجتماعی نشود و همواره در خط صحیح اهل بیت باقی بماند. بصیرت در دین به ویژه در عصر غیبت که دسترسی به امام معصوم مهیا نیست بسیار لازم است و بدون آنچه بسا افراد سطحینگر و فاقد بصیرت با کوچکترین شبهه دچار انحراف شوند و با اغواگری منحرفان به مذهبهای ساختگی و فرقههای پوچ کشیده شوند و از مسلمانی فاصله بگیرند.
*از شاخصهای این بصیرت چیست؟
از شاخصهای این بصیرت امام شناسی و جهت شناسی است، چه در عصر غیبت و چه در عصر حضور، از این رو در یکی از دعاهای عصر غیبت حجت شناسی را از خدا درخواست میکنیم و میگوئیم اللهم عرفنی حجتک؛ چرا که اگر حجت خدا را نشناسیم گرفتار گمراهی میشویم. این بصیرت دینی تنها در مسائل فقهی و حلال و حرام و واجبات شرع نیست در امور اجتماعی و سیاسی هم مؤمن باید هوشیار و با بصیرت باشد تا ملعبه دیگران نشود و به استخدام افراد فاسد و دستگاههای جبار و قدرتهای ستمگر در نیاید.
مطابق روایات فراوان این سنت الهی است که در هر زمان حجتی از حجتهای الهی بر زمین باشد و همیشه چنین بوده تا امر امامت به امام حسن عسکری رسیده و ناگزیر پس از آن نیز باید به حجت بعد از او منتهی شود.
کد خبر 5919520منبع: مهر
کلیدواژه: قرآن کریم مهدویت فرهنگ مهدویت امام زمان حضرت مهدی عج نیمه شعبان بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عج قرآن کریم نیمه شعبان قرآن فعالیت های قرآنی نشست علمی فلسفه اسلامی امام زمان حضرت مهدی عج ایران حوزه علمیه جمهوری اسلامی ایران چهلمین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم نمایشگاه رسانه های ایران حضرت علی اکبر بصیرت اخلاقی امام زمان عصر غیبت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۲۲۱۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه جایگاه بینظیری دارد
ایسنا/اصفهان عضو هیئتعلمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان با بیان اینکه پایههای قوی و ریشهدار تفکر فلسفی، پیش از دوران صفویه و از مکتبی است که باید آن را «مکتب فلسفی متقدمین اصفهان» نامید، گفت: در مکتب فلسفی اصفهان، فقه و فلسفه و حکمت یکجا جمع شد و میتوان به آن عنوان رویکرد فلسفیِ جامع داد.فیلسوفان ما همواره آرزو داشتند تا دین و فلسفه را یکی بدانند که در همین اصفهان و با اندیشههای میرداماد محقق شد.
علی کرباسیزاده اصفهانی، در ابتدای نشست علمی «مکتب فلسفی اصفهان» که امروز شنبه (۹ اردیبهشتماه)، و به مناسبت نکوداشت هفته فرهنگی اصفهان در محل دفتر تبلیغات اسلامی استان اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: مکتب فلسفی اصفهان اصطلاحی است که جای خالی آن دیده میشد و خوشبختانه امروزه جایگاه خود را یافته است. وقتی در یک دیاری تعدادی فیلسوف در حد میرداماد و میرفندرسکی ظهور میکنند و باعث رونق علم در مدارس و حتی خیابانها و در واقع بین مردم میشوند، از رشد و توسعه بسیار و در خور تأمل فلسفه در اصفهان حکایت دارد که ما از آن با عنوان مکتب فلسفی اصفهان یاد میکنیم.
عضو هیئتعلمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان ادامه داد: نمیتوان انکار کرد که جریانی قوی در دوران صفویه شکل گرفت. با اینحال نباید ظهور و ریشه مکتب فلسفی اصفهان را به این دوران نسبت داد. از مدتها پیشتر و از قرون سوم و چهارم فلسفه در اصفهان پا گرفت.
این مدرس فلسفه شهرمان افزود: خیلیها نمیدانند که ابنسینا در اصفهانِ ما زیسته و چه فعالیت گستردهای در فلسفه داشته است. یکی از پایههای فلسفی شهر را همین ابنسینای مشائی شکل داد. گروههای فکری بسیار دیگری نیز مانند اسماعیلیان قبل از صفویه در این شهر بودند.
این فلسفهدان تأکید کرد: ما پیش از صفویه ابنمسکویه را داشتیم که فیلسوفی بینظیر بود و شخصیتی جهانی دارد. ابنمسکویه در اصفهان زیست و تعالی یافت و درگذشت. اما متأسفانه امروزه مقبره او مهجور است و شهرداری اصفهان به آن توجه جدی نمیکند.
کرباسیزاده با اشاره به این نکته که ما در تاریخ اصفهان میتوانیم از اصطلاحی به نام «مکتب فلسفی متقدم» استفاده کنیم، تصریح کرد: پایههای قوی و ریشهدار تفکر فلسفی را از پیش از دوران صفویه و با عنایت به شخصیتهایی که اشاره کردم و البته باز هم میتوان نام برد، مکتبی است که باید آن را «مکتب فلسفی متقدمین اصفهان» نامید. اگر فلسفه ابنسینا را که در اصفهان تعالی یافت و بر روی فلسفه کار کرد، از اسلام حذف کنیم دیگر فلسفه ما حرفی برای گفتن ندارد و تهی میشود. ابنسینا مؤسس مکتب فلسفی متقدم ما است.
این پژوهشگر در ادامه و با نظر به همان فیلسوفان قبل از صفویه بیان کرد: حتی خیام که از نیشابور به اصفهان آمد و مدتها در این شهر زیست، فقط شاعر و منجم نبود، بلکه فیلسوفی بینظیر هم محسوب میشد. اندیشههای فلسفی او در همین اصفهان و مکتب فلسفی متقدم بالیده شد.
برآمدن فلسفه اصفهان از متون روایی
این پژوهنده فلسفه سپس یادآور شد: ریشههای اصفهان در علوم عقلی چنان است که کسانی همچون شیخ محمود اصفهانی صاحب «شرح قدیم» را داریم. خاندان ابنترکه نیز از خانوادههای مهم فلسفهدان در اصفهان بودند. حتی فلاسفهای هستند که دورههای کاملی از فلسفه را نوشتهاند و ما در تحقیقات نو به شناساییشان در شهر اصفهان موفق شدهایم.
وی گفت: کمرهای اصفهانی نیز از فیلسوفان بزرگ است که اصطلاح «حکمت متعالیه» را حتی قبل از میرداماد به کار گرفت. با این پیشنه قوی جالب است که مکتب فلسفی اصفهان در اصفهان شکل گرفت و مذهب اهل سنت در آن ریشهدار بود. خاک و جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه نکتهها و جایگاهی بینظیر دارد. حتی دوران ساسانیان و بیش از ۲۰۰۰ سال پیش نیز اسنادی در خصوص فلسفه در این شهر یافت شده است. اصفهان دیاری بینظیر در فلسفه است که بیشتر تاریخش را هم غیراصفهانیها نوشته و تأیید کردهاند.
این پژوهشگر و محقق تاریخ مکتب فلسفی اصفهان در ادامه، حوزههای علمیه اصفهان و دیگر نقاط جهان اسلام را مقایسه و توصیف کرد: برترین دیدگاههای فلسفی و قویترین فلاسفه جهان اسلام در اصفهان ظهور و رشد کردند. علوم عقلی و نقلی در اصفهان مسالمتآمیز پیش رفتند و کاملکننده یکدیگر هستند.
او به کاربرد مکتب درباره فلسفه اصفهان هم نگاه کرد و توضیح داد: وقتی میگوییم مکتب فلسفی اصفهان، مقصود مجموعهای از نگرشها، دیدگاهها، کنشها و... است که در آثار هنرمندان و فلاسفه و اهل علم اصفهان ظهور و بروز یافته است. نقطه مشترکی وجود دارد که در تأملات فلسفی تمامی آنان یافتنی است. برآمدن فلسفه اصفهان از متون روایی همان نقطه و فصل مشترک به شمار میآید که نباید آن را دستکم گرفت.
کرباسیزاده در ادامه توضیحاتش دربارۀ مکتب فلسفی اصفهان خاطرنشان کرد: آثار نوشتهشده در مکتب فلسفی اصفهان بهاندازه آثار نوشتهشده در همه نقاط ایران است که بسیار درخور تأمل به حساب میآید. دوسوم حواشی و تعلیقات نگاشته شده بر فلسفه ابنسینا که در تاریخ علم مطرح است به اصفهان تعلق دارد.
این متخصص فلسفه ایران و اسلام اظهار کرد: فیلسوفان اصفهانی نکتههای نغز و نابی را از روایتهای اسلامی استخراج کردند و بسط دادند که اقدامی شایان توجه است. از طرفی، تعارضهایی در بحثهای فلسفی این شهر شکل گرفت که نشاندهنده پویایی و گستردگی بحثهای فلسفی در این دیار است. فلاسفه اصفهان با مهارت تمام به این تعارضات و در دوران صفویه پاسخ دادند.
این پژوهشگر و مدرس فلسفه گفت: ما مدارس مختلفی داشتیم که اختلافاتی بینشان بود و هرکدام در شاخهای رشد کردند. این تنوع فکری و فلسفی نیز در شهر اصفهان درخور اعتناست. شیخ بهایی یکی از شخصیتهای همین دوران صفوی است که در فلسفه درخشید.
او سپس به فعالیت فلسفی شاهان صفوی اشاره و بیان کرد: در فلسفه این عصر نیاز به متون شیعی داشتیم و شاهان صفوی نیز همسو با این نیاز از فلاسفه جهان اسلام دعوت کردند. این را هم باید در نظر داشت که اصفهان فقط صاحب یک مکتب فلسفی نبود، بلکه مکتبی جداگانه در فقه و فقهات نیز داشت. این فقه سرتاسر با معنویت و حکمت سرشته است.
عضو هیئتعلمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان اظهار کرد: در اصفهان هرگز رویکرد اخباری افراطی شکل نگرفت و بین اندیشمندان آن راه نیافت. این مسئله را مدیون مکتب قوی فلسفی اصفهان هستیم. بزرگترین عالمان رجالی نیز در اصفهان ظهور کردند. تمام کتب حدیثی در اصفهان نوشته شده است که پشتوانه این رونق نیز حکومت صفویان بود.
این محقق فلسفه و دین خاطرنشان کرد: شاهان صفوی مروج تفکر عقلی، فلسفه و فرهنگ بودند و خدمات مهمی در این مسیر داشتند. امیدوارم این میراث را قدر بدانیم و از آن پاسداری کنیم. میرفندرسکی، اولین فیلسوف تطبیقی، در همین مملکت صفوی ظهور کرد. این بُعد از زندگی او در جهان اسلام دارای اهمیت بسیاری است. اما چنین مسائلی متأسفانه امروزه دستکم گرفته میشود.
تحقق آرزوی اتحاد دین و فلسفه در اصفهان
کرباسیزاده در پاسخ به این سؤال خبرنگار ایسنا که «سرنوشت مکتب فلسفی اصفهان پس از صفویان چه شد و آیا این رونقی که فرمودید در دورههای دیگر و حتی عصر ما وجود دارد یا خیر؟» گفت: در این نشست تا دوران صفویه بحث شد، اما در دوران پس از آن نیز نشانههای رونق فلسفه در اصفهان بسیار است. در اینجا دوران قاجار و آخوند ملاعلی نوری را مثال میزنم که در اصفهان از ۲۳سالگی و حدود ۷۰ سال تدریس کرد، شمار شاگردانی که تربیت کرد بسیار زیاد است، در دوران فتحعلیشاه شهرت فراوانی یافت و این شاه نیز او را به تهران دعوت کرد تا مدرس مدرسه تازهتأسیس فتحعلیشاه قاجار در مرکز شود.
او در ادامۀ پاسخ خود چنین گفت: این روحانی پاسخ میدهد که من در بین شاگردانم فقط ۴۰۰ مجتهد دارم که نمیتوانم ترکشان کنم و باید اصفهان بمانم. فتحعلیشاه از او میخواهد که یکی از شاگردانش را بهجای خودش به تهران بفرستد. بنابراین، نوری هم ملا زنوزی از نامدارترین شاگردان خود را راهی تهران، پایتخت ایران میکند. از ورود زنوزی به تهران است که مکتب فلسفی این شهر شکل میگیرد. این مکتب فلسفی در ادامه به سبزوار و عتبات و قم هم راه پیدا میکند و هنوز نشانههای پویایی و آثارش را میبینیم.
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: اینکه ما الآن مکتب فلسفی اصفهان در شهرمان داریم، سؤالی نیست که بتوان به آسانی پاسخ گفت. در حال حاضر، فلسفه اسلامی ما وضعیتی بسیار پیچیده دارد و اختلافات زیادی در آن ظهور کرده است. اگر بخواهیم بگوییم امروز هم مکتب فلسفی اصفهان بهطور مشخص فعال است یا خیر به بحثها و بررسیهای گستردهتری نیاز دارد، زیرا فلسفه در ایران امروز قلمرو جدیدی یافته است.
انتهای پیام